آنکه با حجم خو گرفته است، به طراحی چگونه میاندیشد؟ شاید این اولین دلمشغولی مخاطبان همیشگی مجسمههای عماد در مواجهه با چنین مجموعهای باشد که حاصل طراحی دیجیتال و سپس پیادهکردن آن در قالب چاپ است. فرایندی شبیه به خلق عکس و ظهور آن.
گویی در اغلب کارها تلاش شدهاست تا مجسمه به مرزهای ناممکناش نزدیک شود، آنجا که فقط با طرحِ ناب میتوان بیانش کرد. خطوطی آزاد و رها که روی هم سوار میشوند و هیئتی منسجم را شکل میدهند. گاه نرم و درهم تافته، گاه تیز و جهتدار. با اینحال میتوان دغدغههای اصلی هنرمند را، شاید واضحتر از همیشه، در این کارها دنبال کرد. حجم در اغلب کارهای عماد نه محیطی حاضر-آماده و توپر، که حاصل تا خوردن و خم شدن فضاست روی خودش. کارهای او هیچوقت با دیدن سطحِ بیرونی اثر تمام نمیشود. برخلاف رویکردهای غالب به مجسمه، در آثار او گویی کارکرد اصلی ِ بیرون آن است که درون را رویتپذیر کند. حفرهها و شیارها همه اشاراتی به این سطح ِ دیگرند.
با اینحال چنان که در مجسمههای او، این درون نه خلاء است و نه مملو از بیرونی دیگر. درون را در کارهای او تنها با اثرش بر عناصر بیرونی میتوان دید. آنجا که نور را تاب میدهد و خطوط را به سوی خواستی نیرومند هدایت میکند. درونی پذیرنده و زایا که باید با تمامی حواس آن را لمس کرد و حضورش را دریافت.